اقتصاد براي همه
اقتصاد مال مردم , در خدمت مردم
Friday, December 30, 2005
اوراق مشاركت اوراق قرضه نيست
اوراق مشاركت اوراق قرضه نيست!

يه چيزي توي ايران درست شده بنام اوراق مشاركت (فقط هم ايران!). راستش رو بخواين چيزه جديدي درست نشده اوراق مشاركت همون حسابهاي پس اندازه! چه جوري ميرين يه حساب باز ميكنين و سرماه سود ميگيرين اين هم ماهيتا همونه. ميرين يه كاغذ ميخرين كه روش نوشته هزار تومن و يه سري كوپن هم بهش وصله كه سود ماهانه يا فصلي شماست. سرماه هم بايد پاشين برين بانك و سودها رو بگيرين (مايه دردسر براي شما و كارمند بانك). فقط فرقش اينه كه سود پرداختي يه كم از حسابهاي بانكي بيشتره.

اوراق قرضه رو در پايين توضيح دادم. چرا اوراق مشاركت اوراق قرضه نيست؟ زيرا مثل حساب بانكي هر وقت برين بانك ميتونين اصل پولتون رو بردارين برين (برخلاف اوراق قرضه كه اصل پول در پايان دوره تضمين شده).
جالب اينجاست كه در بحثهاي داخل ايران مشاهده ميكنيم كه بعضي اقتصاد خوانده ها هم اين فرق رو متوجه نشدن وكلي هم در مجلس و محافل ديگه ميگن اوراق مشاركت همون اوراق قرضه است و انتظار دارن همون خاصيت رو داشته باشه. مثل داستاني در كليله و دمنه كه در هواي سردي يه سري دور يك كرم شب تاب جمع شده بودن و دستاشون رو ميماليدن و ميگفتن عجب آتش گرمي!

خيلي سال پيش اين مقاله رو درباره اين موضوع در همشهري داشتم
اوراق قرضه : وسيله رشد توليد و كاهش بيكاري
اوراق قرضه :وسيله رشد توليد و كاهش بيكاري

توي روزنامه ها ميخوني كه اكثر واحدهاي توليدي كمبود نقدينگي دارن. خوب همه چشم دارن به وامهاي ارزان سيستم بانكي. بنده و شما هم مشتري نامحدود هرچيز ارزان هستيم. اين مشكل واحدهاي توليدي در ايران نيست. همه دنيا اين گرفتاري رو داشتن و راحت هم حلش كردن. اينطوري:

فرض كنيد شركت مايكروسافت براي انجام پروژه اي پول لازم داره. بيل گيتس نميره يقه رييس جمهور و كنگره رو بچسبه و بگه من فلان و بهمانم بهم وام بدين.. ميره امروز كه آخر دسامبره يه كاعذ چاپ ميكنه كه صاحب اون كاغذ ساله ديگه همين موقع مثلا هزار دلار از شركت مايكروسافت ميتونه دريافت كنه. بعد اين كاغذ ميره در بازار بورس و با توجه به عرضه و تقاضا معامله ميشه. مثلا قيمت ميخوره نهصد دلار. شما كه صاحب اون كاغذ هستين ميتونين تا ساله ديگه نگاهش دارين يا فردا بفروشينش. قيمت اون كاغذ هم فردا ممكنه بالا يا پايين بره. ممكنه همين كاغذ رو شركت فورد بده به بازار كه چون وضع اقتصاديش بخوبي مايكروسافت نيست و احتمال ورشكستگيش بيشتره مردم كمتر علاقه مند باشن و قيمت بخوره هشتصد دلار. اسم اين كاغذها هم هست اوراق قرضه. همه جور اين كاغذها هست : يك ساله و دوساله تا سي ساله با پرداختهاي مختلف. خلاصه بهمين راحتي شركتها ميرن از بازار پول قرض ميكنن. نه تنها شركتها بلكه دولتها و شهرداريها هم از اين كاغذها چاپ ميكنن. اوراق قرضه وسيله اي مطمئن براي جمع آوري سرمايه هاي مردم و هدايت آنها به سمت توليده. بدون آنها توليد زياد نميشه و بيكارها سركار نميرن.

اين اوراق قرضه رو در داخل ايران داريم؟ نه خير نداريم. خوب كي بايد بگه اينها رو داشته باشيم؟ اقتصاددانان كشورمان. كاشكي يك دهم مهندسان باسواد و دكترهاي حاذقمون اقتصاددان خوب داشتيم! !
Wednesday, December 28, 2005
نقش جامعه اقتصاددانان كشور بر سياستهاي مبهم اقتصادي
نقش جامعه اقتصاددانان كشور بر سياستهاي مبهم اقتصادي

در نوشتارهاي قبلي به اين مساله اشاره كردم كه كاهش دستوري نرخهاي بهره بانكي باعث افزايش تقاضا براي وام و فشار بيشتر به منابع بانكي خواهد شد. مسلما در اين شرايط اعطاي وام با بهره ده درصد در شرايطي كه نرخ تورم هم حدود بيست درصد است, هر وام گيرنده اي را صاحب يك پول باد آورده خواهد كرد كه بوسيله آن ميتواند ناكارايي اقتصادي فعاليت هاي خود را جبران كند.

عاملي كه ميتواند مانع اجراي سياستهاي اشتباه شود , موضع گيريهاي هشداردهنده اقتصاددانان كشور است. درچند روز گذشته بعد از اعلام سياست فسادبرانگيز كاهش دستوري نرخهاي بهره ( مطرح شده توسط كميسيون اقتصادي مجلس در اوايل همين هفته) , نه تنها صداي مخالفي در جرايد ايران شنيده نشد بلكه آقاي حميد ديهيم ,استاد اقتصاد دانشگاه تهران, با اعلام اين نظر: "كاهش نرخ سود بانكي به خروج اقتصاد از ركود كمك خواهد كرد" (دنياي اقتصاد, هشتم دي ماه, ص دوازده), به اجراي اين سياست كه باعث افزايش ناكارايي اقتصادي و فساد در سيستم بانكي خواهد شد, ياري رساندند.
Sunday, December 25, 2005
آقاي خاتمي و سه سال و اندي بيكاري
آقاي خاتمي و سه سال و اندي بيكاري

تو خبرها حتما خونديد كه شب يلدا آقاي خاتمي توي مراسمي كه بيشتر جوانها توش بودند شركت كرده بود. طبق معمول حرفهاي احساسي و فال حافظ ,معذرت خواهي و اشكهاي خاتمي و....

با اتمام هشت سال رياست جمهوري وي , لازم است سياستهاي وي مورد نقد و ارزيابي بيطرفانه قرار بگيرد هرچند با اومدن دولت جديد انجام اين كار ممكن است مغرضانه به نظر برسد. يكي از ضعفهاي وي خالي بودن جايگاه اقتصاد در ايده هاي جامعه مدني و مردمسالاري ايشان بوده است. نتيجه آن تزلزل ايشان در تصميم گيريهاي اقتصادي بوده است. چند هفته پيش آقاي رمضانزاده (سخنگوي دولت خاتمي )در مصاحبه اي به اختلاف عميق طهماسب مظاهري (وزير دارايي وقت ) با مرحوم نوربخش و رياست سازمان برنامه اشاره كرده بود. اين اختلاف كه هزينه سنگيني براي اقتصاد كشور داشت, بخاطر اين بود كه آقاي خاتمي در زمينه اقتصاد برخلاف عرصه فرهنگ و سياست , فاقد يك انديشه منسجم و روشن ميبود.

شايد در انتخابات رياست جمهوري آينده آقاي خاتمي بهترين گزينه باشد. براي فرد با مطالعه اي مثل وي شايد اين سه سال بهترين فرصت براي آموختن علم اقتصاد باشد. درصورت محقق نشدن وعده هاي عوامگرايانه دولت فعلي, حدس ميزنم رويكرد اصلي مردم در انتخابات دوره بعدي به طرف فردي باشد كه راهكار عملي براي بهبود وضعيت اقتصادي داشته باشد.
Saturday, December 24, 2005
كاهش دستوري نرخهاي بهره
كاهش دستوري نرخهاي بهره

اينم خبر امروز: "كميسيون اقتصادي مجلس تصويب كرد كه هر شش ماه حدود يك درصد از نرخ بهره بكاهد و تا پايان برنامه چهارم آن را به نه درصد برساند" (روزنامه دنياي اقتصاد شنبه)

اين سياست همانطور كه در نوشته هاي قبلي به آن اشاره كردم, باعث افزايش تقاضا و در نتيجه فشار مضاعف به منابع بانكي خواهد شد. كاهش دستورالعملي نرخ بهره رانت(رانت=پول مفت و بدون دردسر) حاصل از دريافت وام را افزايش خواهد داد. مطمئنا اين وامهاي جذاب نصيب افراد با نفوذي خواهد شد كه بدون زحمت پول باد آورده نصيبشان خواهد شد. آيا طراحان اين سياست مسئوليت فساد و ناكارايي حاصل از آن را بعهده خواهند گرفت؟
Friday, December 23, 2005
گرفتاريهاي سيستم بانكي (دو)- ايجاد زمينه فساد مالي و اختلاس
گرفتاريهاي سيستم بانكي (دو)- ايجاد زمينه فساد مالي و اختلاس

مبارزه با فساد (از همه نوعش) از شعارهاي جذاب هر سياستمداري است. در نوشته هاي قبلي هم اشاره كردم كه مبارزه دستوري با قيمتها امكان فساد مالي رو بوجود مياره. تعيين بخشنامه اي نرخ بهره نيز از عوامل مهم ايجاد اختلاس در بانكها بوده است. وقتي كه تقاضاي وام بيشتر از منابع موجود در بانكها باشه, خيلي ها انگيزه پيدا ميكنن تا به رييس بانك كه سيصد چهارصد هزار تومان بيشتر حقوق نميگيره رشوه بدن تا اعتبار يا وامي از بانك دريافت كنن. از اينرو عجيب نيست كه هر ازگاهي خبر از يك اختلاس ميلياردي تو خبرها پيدا ميشه. اينم يك جنبه ديگر گرفتاريهاي سيستم بانكي كشور است.

قدم اول در مبارزه با فساد, از بين بردن انگيزه فساده. نميشه يه سيستمي مملو از زمينه هاي فساد ايجاد كرد بعد از هزاران كارگزار آن سيستم انتظار داشت كه مثل يك قديس با چندرغاز حقوق از زمينه هاي كسب درآمد نامشروع صرف نظر كنن.
سيستم ناكاراي بانكي كشورمان عامل و باني ركود در همه بخشهاي اقتصادي كشور و فساد ناشي از آن است.
به غير از توسعه بانكهاي خصوصي و آزادسازي نرخ بهره راه ديگري براي برطرف نمودن اين فساد و ناكارايي وجود نداره. متاسفانه آگاهي بسيار كمي از اهميت سيستم بانكي كشور در ميان مردم و علي الخصوص روشنفكران ما وجود دارد. كساني كه در برابر اصلاح اين سيستم مقاومت ميكنند يا به اصلاح آن اعتقاد ندارند مسئول فساد , بيكاري حاصل از عدم تخصيص بهينه سرمايه و تبعات منفي اجتماعي آن مي باشند.( مصداق عيني "مفسد في الارض" )
Wednesday, December 21, 2005
نماينده رباط كريم پيش بيني مي كند
نماينده رباط كريم پيش بيني مي كند

نماينده رباط كريم در مجلس كه رييس كميسيون اقتصادي مجلس هم هست گفته كه : "نرخ سود سپرده و اوراق مشاركت در ايران نسبت به كشورهاي مختلف فاصله زيادي دارد و در حال حاضر امكان فرار سرمايه قابل پيش بيني نيست" (روزنامه جهان اقتصاد اول دي صفحه دوازده).

بد نيست يكي به اين حاج آقا شاهي عربلو بگه كه اول نرخ تورم را از نرخهاي بهره كم بكنه بعد نرخهاي بهره ايران را با جاهاي ديگه مقايسه كنه. ريسك بالاي سياسي ايران هم كه در فراري دادن سرمايه جاي خود داره به كنار. بعدش هم يه سر به دوبي تشريف ببرن تا نتيجه پيش بيني خودشون رو ببينن. ملت شانس اوردن حاج آقا تو سازمان هواشناسي مسئول پيش بيني نشده!
Tuesday, December 20, 2005
گرفتاريهاي سيستم بانكي (يك)- شكل گيري بازار غيررسمي پول
گرفتاريهاي سيستم بانكي (يك)- شكل گيري بازار غيررسمي پول

همانطور كه در نوشته هاي قبلي اشاره كردم, مقابله دستوري با قيمتها گرفتاريهاي عديده اي براي جامعه بوجود مياره. سيستم بانكي فعلي كشور نمونه بارز اين معضل اقتصادي است. در اين سيستم بجاي اينكه عرضه و تقاضا نرخ بهره پول رو تعيين كنه, نرخ بطور دستوري تعيين ميشه. نتيجه اين شده كه بانكها در اين نرخ قادر به جواب دادن تقاضاها نيستن و مشكلات زير حاصل اين سيستم بانكي است:

يك- شكل گيري بازار غيررسمي پول. خوب وقتي بانكها نتونن جوابگوي كل عرضه و تقاضا باشن, مردم ميرن سراغ بازار غيررسمي. اينم يك نمونه داستانش:

حسن آقا ميخواد بقالي بزنه و رفته بانك و ناميد برگشته ميره از دختر عمه زنش, اقدس خانوم ده مليون قرض ميكنه براي يك سال و قرار ميشه ماهي سه درصد يعني ماهي سيصدهزارتومان بپردازه. خوب ممكنه بپرسين اين سه درصد از كجا اومد؟ خب اين بازار غيررسمي هم عرضه و تفاضا داره و چون ريسك مواجه با سپرده گذاران توي اين بازار زياده, نرخها هم طبيعتا بالاست. ولي بدبختي از اونجايي شروع ميشه كه كار بقالي حسن آقا نميگيره و نميتونه از پس پرداخت بهره بالا به اقدس خانوم بربياد. اينجاست كه خون جلوي چشمهاي اقدس خانوم رو ميگيره و بعد از يك كتك كاري مفصل فاميلي چكهاي حسن آقا به اجرا گذاشته ميشه و حسن آقا اگه زرنگ نباشه و در نره بخاطر ورشكستگي اقتصادي سر از زندون در مياره. حالا حسن آقا در زندان نه تنها قادر به كار و ايجاد درامد نيست بلكه هزينه زندانش هم دولت بايد بده. حالا بگذريم از اينكه زن و بچش هم مثل اقدس خانوم بدبخت و بي پول ميشن.

الان زندان هاي ايران پراز "حسن آقا" ها و جامعمون پر از "اقدس خانوم" هاي مالباخته است. ناكارايي سيستم بانكي باعث شده كه توان دادگاهها ,پليس و زندانها صرف رفع عواقب اين ناكارايي بشه. يه جايي خوندم كه بيشتر كودكان و زنان خياباني حاصل از هم پاشيدن خانواده هايي است كه سرپرست خانواده بخاطر عدم توانايي در پرداخت بهره بازار غيررسمي بزندان افتاده. خب اگر عرضه و تقاضا نرخهاي بهره را در بانكهاي خصوصي تعيين ميكرد, اقدس خانوم پولش رو در بانك ميگذاشت و چون ريسكي متوجه اش نبود نرخ بهره بسيار كمتري طلب ميكرد و حسن آقا هم ميرفت بانك و وامي با بهره كمتر ميگرفت و اگر هم ورشكست ميشد طرفش بانك بود و بانك با سود حاصل از سرمايه گذاريهاي ديگرش ضرر ورشكستگي حسن آقا رو جبران ميكرد و مانع ايجاد گرفتاريهاي ديگر ميشد.
Monday, December 19, 2005
استفاده بهينه از اعتبار محدود سياسي
استفاده بهينه از اعتبار محدود سياسي

من معتقدم كه مسايل بين آدمها رو ميشه با تئوريهاي اقتصادي توضيح داد ولي بعضي وقتها يه چيزايي توي عالم سياست كشور ما اتفاق ميوفته كه هيچ توجيهي براش ندارم.

مثلا اين عربهاي جاهل (از جمله دوستان عزيز ! سوريه و فلسطين)هر چند وقت يكبار دور هم جمع ميشن و چيزهاي مختلفي ميگن ولي يه حرف مفت رو هميشه تكرار ميكن كه سه جزيره هميشه ايراني تنب ها و ابوموسي مال يك سري امارت عرب نشينه اونور خليج فارسه. اين دولت ما هم به اين توهين بسيار بزرگ يه جواب بسيار ملايم ميده و رييس جمهور هم از اعتبار محدود سياسي كشور بجاي تودهني زدن به اين احمقها مياد و از عربها در مناقشه ارضيشون با اسراييل دفاع ميكنه. خلاصه اين اعتبار سياسي هم مثل
درآمد محدوده و بايد صرف مسايل ضروري بشه.

Sunday, December 18, 2005
مدرن ترين نظريه بانكداري اسلامي
مدرن ترين نظريه بانكداري اسلامي

جملات داخل گيومه رو بخونيد:

"حداقل حقوق سپرده گذاران چيست؟ اينكه حداقل به اندازه نرخ تورم به آنها سود داده شود تا پايين آمدن ارزش پول شان جبران شود. سپرده گذارى كه با شرايط تورمى ?? درصد يك ميليون سپرده گذارى مى كند معنى اش اين است كه سال آينده ارزش پول او ??? هزار تومان شده است. بانك حداقل سودى كه به اين سپرده گذار مى دهد بايد به شكلى باشد كه ارزش پول او را به همان يك ميليون برگرداند يعنى حداقل بايد ?? درصد به او سود بدهد"

". پس بنابراين به اعتقاد بنده براى دوره گذر بايد در طرف تسهيلات و در طرف سپرده ها معيار نرخ تورم باشد. سپس كارى كنيم كه نرخ تورم كاهش پيدا كند تا به تبع آن نرخ سودسپرده ها و تسهيلات كاهش پيدا كند و در برنامه بلندمدت به سمتى برويم كه بازار را از جهت تعيين نرخ آزاد بگذاريم. بانك ها به صورت آزادانه نرخ هايى را ارائه دهند و براساس تعادل بازار- چه براى سپرده ها، چه براى تسهيلات- نرخ شكل بگيرد."

قكر ميكنيد جملات بالا مال كي باشه؟در حاليكه اين روزها خوندن خبرهاي سياسي شوك آور و نااميد كننده بود, خوندن مصاحبه آقاي عباس موسويان, من رو از نظرات مستدل و شجاعانه اش شوكه كرد. ميخواستم مطلب امروز رو در مورد ناكارايي بانكداري فعلي بنويسم كه اين مصاحبه اين فرهيخته رو در اينجا خوندم:

http://www.sharghnewspaper.ir/840928/html/econom.htm
Saturday, December 17, 2005
بانكداري اسلامي
بانكداري اسلامي

مقاله زير تاريخچه بانكداري اسلامي رو مرور كرده است. به نظر من ايده بانكداري اسلامي نياز جدي به تجزيه تحليل از نقطه نظر اقتصادي داره. اگر حال و حوصله خوندن همه رو ندارين يه نگاه به چند خط آخرش بندازين:

http://www.sharghnewspaper.ir/840927/html/econom.htm
Friday, December 16, 2005
جنگ دن كيشوتي با قيمتها
جنگ دن كيشوتي با قيمتها

چيزي كه قيمت يك كالا رو تعيين مي كنه ميزان عرضه و تقاضاي اون كالاست. وقتي عرضه يك كالا كم بشه طبيعتا قيمت اون كالا بالا ميره و با زور و دستور نه تنها قيمت پايين نمياد بلكه گرفتاريهاي جديدي رو براي جامعه درست ميكنه. قيمت بالا باعث ايجاد انگيزه براي توليد بيشتر ميشه كه ميتونه در نهايت باعث رشد عرضه و كاهش قيمت بشه.
سالهاي بعد از انقلاب با شروع جنگ و كاهش توليد از اين سياستهاي دستوري به بهانه حمايت از مردم استفاده شد. مثلا شير رو اومدن گفتن قيمتش شيشه اي سي تومن نيست و بايد باشه ده تومن. نتيجه اين شد كه توي اين قيمت نميتونستن جوابگوي تقاضاي مردم باشن. يه سهميه به هر بقالي ميدادن و بقال هر محل مسئول توزيع ثروت حاصل از مابه التفاوت تفاوت قيمت ميشد( كه علي الاصول بايد نصيب توليد كننده شير ميشد). علي آقا بقال محلمون هر روز صبح از جلوي صف سرتيپها و سرهنگها و كارمندان عاليرتبه بازنشته سان ميديد تا ببينه تا كجاي صف بايد شير ها رو توزيع كنه و مابقيش رو بذاره اون پشت تا با قيمت بيشتر به مشتريهاي خاصش بفروشه. اين سياست نه تنها باعث اهدا پول بادآورده به يك سري شد بلكه انگيزه توليد و سرمايه گذاري رو از بين برد. نمونش صنايع توليد ماكاراني و پفك بود كه عدم اجراي سياست تثبيت قيمت, باعث رشد توليد و كاهش قيمتشون شد
.
Wednesday, December 14, 2005
نكته
نكته اي در مورد آمار بودجه خانوار

ميخواستم در مورد بانك بيشتر بنويسم ولي يه خبر در مهمترين روزنامه اقتصادي كشور خوندم (روزنامه دنياي اقتصاد صفحه 2) در مورد كسري پنج مليون ريالي خانوارهاي ايراني

http://www.donya-e-eqtesad.com/pdf/pdfmaster0924.htm

داستان اينه كه وقتي از مردم در مورد درآمدشون ميپرسن هميشه خيلي كمتر ميگن و وقتي از مخارجشون ميپرسن رقم خيلي بيشتر ميشه. براي همين كل درآمد از كل مخارج كمتره. اين مساله فقط مربوط به ايران نيست و توي همه كشورها صادقه. اگر به آمار تمام سالها نگاه كنين اين تفاوت رو مشاهده ميكنين. براي همين هميشه از كل هزينه ها بعنوان شاخص درآمدي استفاده ميكنن.

و اشتباهه اگه از اين تفاوت بعنوان كسري بودجه خانوار ياد بشه
Tuesday, December 13, 2005
نقش بانكداري در اقتصاد
نقش بانكداري در اقتصاد

اگه از من بپرسن كه ما در چه صنعتي عقب مونده تريم بجاي صنعت فضايي و نانوتكنولوزي ميگم صنعت بانكداري.

قصه اينه كه توي مملكت يه سري پول دارن و ميخوان پولشون رو به يه كاري بندازن يه سري هم عرضه دارن ولي پول ندارن و ميخوان يه وامي بگيرن و كاري باهاش شروع كنن. خوب مثل هر كالاي ديگه يه عرضه و تقاضا براي اين پول بوجود مياد ولي فرقش با بازار سيب زميني اينه كه معامله همون موقع تموم نميشه و خريدار پول بايد يه جوري به پرداخت كننده پول تضمين بده تا موعد مقرر پول را با يه مقدار سود برميگردونه. خلاصه اعتبار دريافت كننده پول نقش مهمي توي اين بازار داره. ممكنه بدلايل اقتصادي طرف ورشكست بشه. حالا كاره بانك اينه كه محيط رابط باشه. حداقل نتيجه اين كار اينه كه ورشكستگي يه نفر باعث زمين خوردن و بدبختي وام دهنده هاش نميشه. يعني بانك مثل يه ضربه گير تو اقتصاد عمل ميكنه. نتيجه اين ميشه كه با كم شدن ريسك, مردم بيشتر پس انداز ميكنن و نرخ بهره كم ميشه. لازمه اين امر هم داشتن بانكهاي خصوصي است. وجود بانك هاي خصوصي از نون شب هم واجبتره. اول انقلاب بساط تمام بانكهاي خصوصي رو جمع كردن و بانكداري دولتي درست شد.(در مورد وضعيت اين بانكها بعدا مينويسم).

خلاصه بدون اعتقاد به توسعه بانكداري خصوصي , صحبت از عدالت و توسعه و كم كردن بيكاري و نرخ بهره حرف مفته.
Monday, December 12, 2005
ريشه بيكاري

اولين سوالي كه هركسي در زمينه اقتصادي ميتونه ميپرسه اينه كه چجوري اشتغال زياد ميشه و تورم كم ميشه؟
هر كشوري يه پتانسيلي براي توليد داره كه اگر با تمام ظرفيتش كار نكنه بيكاري و تورم نسبتا بالا, ببار مياره. براي توليد كالا يا خدمات بايد سرمايه و نيروي كار باهم جفت و جور بشن. مثلا يه جووني كه رانندگي بلده و پول نداره بايد يه سرمايه از يكي قرض كنه و ماشيني بخره و مسافركشي كنه. يا اينكه در مقياس بزرگتر پس اندازهاي يه سري كنار هم جمع بشه تا يه كارخونه با هزارتا كارگر راه بيوفته. فرق اقتصاد كشورهاي مختلف هم اينه كه با چه مكانيسمي كارگر و سرمايه رو بهم ميرسونن. اوني كه بهتر اين كار رو انجام ميده طبيعتا وضعش بيكاري و درآمد مردمش بهتره.
در نوشته هاي بعدي در اين مورد بيشتر مينويسم.
Sunday, December 11, 2005
بنزين
معضل بنزين
در كشورهايي كه ماليات بر درآمد به علت شفاف نبودن درآمد ها به طور موثري جمع آوري نميشه , از ماليات بر كالاها استفاده مي كنن. بدين وسيله از كساني كه بعلت درآمد بالاتر, بيشتر مصرف مي كنند, ماليات بيشتري گرفته ميشه. بر خلاف اين منطق ,در ايران به بعضي كالاها سوبسيد ميدن. نتيجه اين شده كه افراد متمول بيشتر از اين سوبسيد گيرشون مياد.بنزبن از جمله اين كالا هست كه هرسال چندميليارد دلاري صرف سوبسيدش ميشه. نتيجه اين شده كه پول زيادي كه ميشد صرف كمك به فقرا بشه, توي ماشين پولدارا بسوزه و دودش گيره همه بياد. بيش از چهل درصد سوبسيد بنزين گيره ده درصد بالاي جامعه مياد كه بيشتر از كل درآمد بيست درصد پايين جامعه است (آمار سال 1376). هر چي ديرتر قيمت بنزين اصلاح بشه , گرفتاريش بيشتره.
فقدان نهاد اقتصاددانان
فقدان نهاد اقتصاددانان
آيا تا به حال به جايگاه پزشکان در جامعه دقت کردين؟ تقريبا همه مردم به اونا اطمينان دارن. هر کسي که مريض ميشه صاف ميره دکتر. بيسواد و باسواد پولدار و بي پول شهري و روستايي.جامعه پزشکي داراي قدرت نانوشته اي است که جلوي ادمهاي بي دانش و شياد رو ميگيره اگه بخوان با آب و حبه قند ادعاي درمان بيماران رو بکنن. پزشکان اين قدرت رو به اتکاي قدرت علميشون به دست اوردن. مردم هم با گذشت زمان با ديدن کارشون بهشون اطمينان پيدا کردن. خلاصه اينجوري اين نهاد در جامعه قدرت پيدا کرده و هر کس که در کشور قدرت سياسي پيدا کنه نميتونه تاثير چنداني روي قدرت اونا بذاره.حالا اينو مقايسه کنين با قدرت اقتصاددانان.
من آمدم
من آمدم
سعي مي کنم در مورد مسايل اقتصادي ايران بنويسم. بعضي وقتها هم در مورد مسايل
اجتماعي. با تشکر از حامد که اين ايده وبلاگ رو به من داد.