اقتصاد براي همه
اقتصاد مال مردم , در خدمت مردم
Friday, May 26, 2006
كينزگرايي
كينزگرايي
سرمقاله پويا جبل عاملي را در دنياي اقتصاد بخوانيد. در مورد كينزگرايي در ايران نوشته. هرجند با آمار شصت درصدي طرفداران كينز ميان اقتصاددانان دنيا موافق نيستم ولي تحليل جالبي از كينزگرايي در ايران ميدهد. چيزي كه برام جالبه اينه كه در ايران بازار سپرهايي كه بشه ازشون در مقابل جريان اصلي اقتصاد ( با تشكر از احمد اديب كه بدرستي اشاره كرد كه از مين استريم استفاده شود) ايستاد داغ است. نهادگرايي و كينزگرايي هم شده سپر.
Tuesday, May 23, 2006
كليد توسعه اقتصادي در دستان مراجع
كليد توسعه اقتصادي در دستان مراجع

بيگمان اگر از هر كسي بپرسيد كه بزرگترين گرفتاري اقتصادي كشور چيست از گراني و بيكاري نام ميبرد. براي پي بردن به ريشه اين گرفتاريها بايد به نحوه توليد كالا و خدمات توجه كنيم. براي اينكه كالا يا خدماتي توليد شود بايد سرمايه و نيروي كار به نحوي در كنار يكديگر قرار گيرند. تفاوت سيستم هاي اقتصادي مختلف نيز به نحوه بهم رسيدن نيروي كار و سرمايه وابسته است. هرچه سرمايه آسانتر در اختيار آحاد توليدكننده قرار گيرد كالا و خدمات بيشتري توليد شده و نيروي كار بيشتري مشغول كار ميگردد. در جامعه صاحبان سرمايه پس انداز كنندكان هستند كه بخشي از درآمدشان را حاضرند در اختيار توليدكننده اي قرار دهند تا در موعد مقرر طبق قرارداد از پيش تعيين شده اي در بخشي از سود حاصل از توليد سهيم شوند. بعد از انقلاب اسلامي با توجه به مباني فقهي قراردادهاي مالي سعي شده است كه نظام بانكي مطابق آن قراردادها عمل نموده تا شبهه ربوي بودن آنها مرتفع شود. در اين نوشتار صرفا از لحاظ اقتصادي به نقاط ضعف سيستم بانكي فعلي اشاره كنم و بحث فقهي را به علماي حوزه واگذار ميكنم.

بازار پولي همانند هر بازار ديگري از دو ركن عرضه و تقاضا تشكيل شده است. نرخ بهره تعادلي نرخي خواهد بود كه در آن نرخ مازاد عرضه يا مازاد تقاضا موجود نباشد. در سيستم فعلي بانكي نرخ سود بصورت دستوري تعيين ميشود و عموما اين نرخ بگونه اي بوده است كه در آن مازاد تقاضا وجود داشته است. از اينرو بازار غيررسمي پول بموازات سيستم بانكي بوجود آمده است تا پاسخگوي مازاد تقاضا باشد. تفاوت اين بازار با سيستم بانكي در اين است كه درآن افراد به اتكاي يكديگر وام ميدهند در حاليكه در سيستم بانكي افراد جه وام دهنده چه وام گيرنده فقط با سيستم بانكي طرف هستند. از اينرو ريسك ورشكستگي افراد در سيستم بانكي به پس انداز كنندگان منتقل نميگردد. در حاليكه در بازار غير رسمي پول ريسك اعتباري افراد دومينووار همه را تحت تاثير قرار ميدهد و بالنتيجه بعلت ريسك موجود در اين بازار افراد كمتر سرمايه گذاري ميكنند و در صورت سرمايه گذاري بهره بالاتري طلب ميكنند تا ورشكستگي احتمالي طرف مقابل را جبران كند. بنابراين تا زماني كه بازار غير رسمي پول وجود دارد صحبت از نرخ بهره نبايد به نرخ سود بانكي محدود شود و ميبايست نرخ بهره بازار غيررسمي پول را نيز در نظرگرفت. ضمنا بايد در نظر داشت كه بعلت قانونمند نبودن بازار غيررسمي تبعات اجتماعي ناگواري نيز همراه اين بازار است كه حجم بالاي پرونده هاي مالي وچك در قوه قضائيه از آنجمله است
.براي قانونمند نمودن بازار پولي و پايان دادن به بازار غيررسمي از لحاظ اقتصادي راهي جز آزاد نمودن اين بازار وجود ندارد. بانكها بايد در تعيين نرخ سود آزاد باشند و امكان فعاليت بانكهاي خصوصي بيشتر از پيش فراهم آيد واوراق قرضه در بازار بورس مورد معامله قرار بگيرد وعرضه و تقاضاي پول بايد تعيين كننده نرخ سود باشد. در اينصورت نه تنها گرفتاريهاي اجتماعي بازار غيررسمي پول منتفي خواهد شد بلكه امكان دسترسي توليدكنندگان براي سرمايه بيشتر فراهم خواهد شد و در نتيجه با رشد توليد و امكان فراهم شدن بيشتر موقعيتهاي شغلي درآمد آحاد جامعه نيز افزايش خواهد يافت.بدون اصلاح سيستم فعلي بانكي امكان استفاده از تمام ظرفيتهاي توليدي در كشور ممكن نيست. .

سيستم بانكي كشور مورد انتقاد علماي حوره هم بوده است.هفته گذشته آيت آلله نوري همداني در ديدار با مدير منطقه اي بورس قم ضمن تاييد ماهيت بورس فرمودند: "ظاهر فعاليت بانك‌ها اسلامي است، ولي قالب كاري آن ها ربايي است اما شبهه ربا در بورس وجود ندارد؛ زيرا افراد پول خود را در راه توليد و پيشرفت در جريان مي‌اندازند و اين خدمت بزرگي است" ماه پيش نيز آيت اله مصباح يزدي در كنفرانس بانكداري اسلامي اينگونه نظر خود را ابراز كردند: " نه تنها بازار آزاد ما بلكه بنگاه‌هاي اقتصادي دولتي كه سرآمد آن، بانك‌ها هستند گرفتار ربا مي‌باشند. "حجت الاسلام سيدعباس موسويان, مدير گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى قم, در مصاحبه اي در سال گذشته ضمن انتقاد از سيستم بانكي فعلي از آزاد سازي بازار پول اينگونه دفاع كردند:" دربرنامه بلندمدت به سمتى برويم كه بازار را از جهت تعيين نرخ آزاد بگذاريم. بانك ها به صورت آزادانه نرخ هايى را ارائه دهند و براساس تعادل بازار- چه براى سپرده ها، چه براى تسهيلات- نرخ شكل بگيرد." (روزنامه شرق بيست و هشت آذر هشتاد و چهار).

اصلاح بازار پول نقش اصلي در افزايش توليد و كاهش بيكاري دارد و باز شدن گره آن صرفا بدست روحانيت و علماي حوزه امكان پذير است تا بر مبناي نظر فقهي ايشان بانكداري غيرربوي و در عين حال كارا در اقتصاد كشور امكان فعاليت داشته باشد.
چاپ شده در شرق
Monday, May 22, 2006
جواب به احمد توكلي
جواب به احمد توكلي
احمد توكلي در گفتگويي پاسخي به منتقدان طرح كاهش نرخ بهره بانكي داده است كه آنرا ميتوانيد در روزنامه دنياي اقتصاد بخوانيد. بطور خلاصه اين انتقادات را به پاسخ وي مينويسم:

قانون جديد كاهش نرخ سود تسهيلات صرفا نظام ناكارآمد بانكي را تنبيه مي‌كند و او را مجبور مي‌كند با حذف هزينه‌هاي زايد و به كارگيري فناوري‌هاي نوين بانكي، كارآمدي خدمات خود را افزايش دهد.
در مواردي كه انحصار در صنعتي وجود دارد مداخله دولت براي كاهش ناكارايي قابل توجيه است ولي اين دليلي براي تسري بخشيدن دخالت به بخش خصوصي نميباشد. ضمن اينكه كاهش نرخ بهره پيشنهادي ايشان انگيزه اي به بانكهاي خصوصي براي كاهش هزينه هاي زائدشان نميدهد. راه حل اساسي براي بالابردن كيفيت خدمات بانكي فراهم آوردن امكان حضور بانكهاي خصوصي بيشتر است تا به بوجود آمدن رقابت بين آنها وضعيت خدمات بانكي بهتر گردد.
متاسفانه در حال حاضر، نظام بانكي به طور كامل قانون عمليات بانكي بدون ربا را اجرا نمي‌كند و در عمل، مفهومي ربوي از نرخ سود دارد سيستم بانكي فعلي بخاطر محدوديتهايي كه از قوانين غيرربوي بودن ناشي شده از لحاظ اقتصادي بسيار ناكاراست.
جالب اينجاست كه شبهه ربوي بودن هم توسط خود ايشان به سيستم فعلي وارد ميشود. براي من جالب است كه چرا اين مساله ربوي بودن بانكها بطور جدي پيگيري نميشود. با قوانين وضع شده ازابتداي انقلاب سيستم بانكي ناكارا پديد آمده به اين اميد كه ربوي نيست حالا بعد از چنددهه اذعان ميشود كه اين سيستم نه تنها ناكارا نيست بلكه ربوي هم هست
نرخ‌هاي بالاي سود تسهيلات آنقدر براي توليد ملي ما ضرر دارد كه فعلا نبايد وقت را براي يافتن اين معماي مرغ و تخم‌مرغي تلف كنيم. طي سال‌هاي گذشته بانك مركزي و دولت سابق سال‌ها فرصت‌سوزي كردند تا به اين نتيجه برسند كه اول بايد نرخ تورم كاهش يابد يا نرخ سودهاي بانكي، آنچه اكنون مهم و براي ما اصل است، توليد و سرمايه‌گذاري توليدي مقرون به صرفه در كشور است و بايد به ويژگي‌ها و نتايج علم اقتصاد هم توجه داشته باشيم.
مشكل اصلي اينجاست كه وي درك درستي از نرخ بهره ندارد. بدليل توسعه نيافتگي سيستم بانكي بانكها بخشي از بازار پول در ايران هستند و وي نرخ بهره بازار غيررسمي را در نظر نميگيرد. با اجراي مصوبه مجلس تقاضا در بازار غيررسمي بالاتر رفته و در نتيجه نرخ بهره متوسط اقتصاد بالاتر ميرود. يعني دقيقا عكس خواسته ايشان اتفاق ميافتاد. ثانيا در ادبيات علم اقتصاد به رابطه منفي نرخ بهره با تورم اشاره شده است و در تمام دنيا با افزايش نرخ بهره سعي ميكنند تورم را كاهش دهند. و تكليف مرغ و تخم مرغ در بحث تورم و نرخ بهره سالهاست روشن شده است
اصل بر اين است كه سرمايه‌گذاري توليدي در ايران مقرون به صرفه است و براي تحقق اين هدف اگر لازم باشد، بايد حتي سود پرداختي به سپرده‌گذاران در بانك‌هاي خصوصي را هم محدود كرد.
آخه كدام سياست دستوري تعيين قيمت موفق بوده كه اين سياست كاهش نرخ بهره موفق باشد؟ اجراي اين سياست نه تنها به توسعه بازار غيررسمي بازار پول كمك ميكند بلكه نقدينگي مردم را به جاي كاناليزه شدن به سمت توليد به بازار كالاهاي مصرفي ميكشاند. ضمنا موجب تضعيف بانكهاي خصوصي ميگردد. عواقب تضعيف بانكهاي خصوصي و ورشكستگي احتمالي آنها عواقب بسيار سختي براي اقتصاد كشور دارد. درصورت ورشكستگي يكي از بانكهاي خصوصي كه تضمين دولتي ندارند ميتواند دومينو وار كل سيستم بانكي را با مشكل مواجه سازد.
بانك‌ها مي‌توانند بهترين طرح‌هاي رسيده براي تسهيلات بانكي را رتبه‌بندي كنند تا تسهيلات نسبتا ارزان به ايده‌آل ترين طرح‌ها (از نظر اشتغالزايي و ...) برسد.

اين يعني رانت. بانكها مسئول توزيع رانت ناشي از اين سياست ميشوند و ايده ال ترين طرحها هم مال كساني است كه رابطه بهتري براي دريافت وام دارند. اين سياست انگيزه كافي براي فساد هم در سيستم بانكي بوجود مي آورد.
اقتصادي كردن سرمايه‌گذاري توليدي در ايران براي ما اصل است و گسترش اين رانت بخشي از هزينه‌ دستيابي به اين هدف اساسي است كه ناچاريم به آن تن دهيم
وي اعتراف ميكند كه سياست پيشنهادي وي رانت زاست. همانطور كه در بالا اشاره كردم اين سياست طرحهاي غيراقتصادي و ضايع كننده منابع را اقتصادي ميكند. هنوز شعارهاي مبارزه با ثروت هاي باد آورده احمد توكلي يادمان نرفته است. خود وي پرچمدار سياستي شده است كه عواقبي بر خلاف شعارهاي تبليغاتي وي مبني بر مبارزه با ثروتهاي باد آورده و ... دارد
اقتصادي كردن سرمايه‌گذاري توليدي در ايران، هدف راهبردي تيم اقتصادي مجلس هفتم است.

اين سياست نتيجه اي خلاف هدف راهبردي مورد اشاره است. براي كاهش نرخ بهره بايد بازار پولي توسعه يابد كه اين مهم نيز از طريق توسعه بانكداري خصوصي و فراهم آوردن امكان معامله اوراق قرضه در بازار بورس امكان پذير است
Tuesday, May 16, 2006
دلايل مخالفت با اقتصاد نئوكلاسيك
دلايل مخالفت با اقتصاد نئوكلاسيك

اين چند ماهه كه بخشي از وقتم صرف خواندن وبلاگ و روزنامه ها شد متوجه مخالفت شديد يك سري از حضرات با مباني اقتصاد نئوكلاسيك شدم. در نوشته هايشان اگر دقت كنيد ميبينيد كه سعي دارند تحت هر عنواني اين مباني را زير سوال ببرند. بطور خلاصه خدمت خوانندگاني كه آشنا با اقتصاد نئوكلاسيك نيستند عرض كنم كه در اين تئوري بر كارايي بازار مبادلات تاكيد ميشود. يعني هرچه امكان مبادلات بيشتر فراهم شود وضع اقتصادي جامعه بهتر خواهد شد در عين حال در موارد خاصي كه بازار درست عمل نميكند(مثل وجود انحصارات طبيعي, يا عدم تشكيل بازار آلودگي كارخانه سيمان, حمايت از اقشار آسيب پذير و ...) معتقد به دخالت دولت هستند. بسته به اينكه چقدر دولت بايد در اقتصاد دخالت كند اقتصاددانان به دو طيف چپ و راست تقسيم بندي ميشوند. متاسفانه در ايران هركس كه به مباني اقتصاد نئوكلاسيك بي اعتقاد باشد چپ خوانده ميشود كه به نظرم جفا در حق چپهاست.

يك-اقتصاد نئوكلاسيك بر مبناي فروضي استوار شده كه سعي نموده مدلي از اقتصاد را بدست دهد. هرچه آن فروض ساده تر باشد مدل هم ساده تر و دورتر از واقعيت. اين علم هم مثل هر علم ديگري براي توضيح بهتر واقعيت چاره اي جز واقعي كردن فروض خود نداشته است. مثلا وجود اطلاعات كامل در معامله يك كالا از فروض ساده اي است كه ابتدا مورد استفاده قرار ميگرفت ولي از سي چهل سال پيش ديده شد اين فرض در دنياي واقعيت مصداق ندارد و مدلهاي با اطلاعات نامتقارن ارائه شد. خلاصه اينكه محققان اين علم در طول چند دهه اخير به نزديكتر كردن مدلها به دنياي واقعيت كوشش كرده اند و در اين راه از رياضيات بعنوان ابزاري براي مدلسازي بهره برده اند. كمتر شعبه اي از علم رياضي بوده است كه در اقتصاد مورد استفاده قرار نگرفته باشد. اين مدلها هم داراي كاربرد فراوان بوده و بطور مثال شاخه هاي بازار مالي و حراجها از پيشرفت اين مدلها بيشرين بهره را برده اند. يكي از دلايل مخالفت اين حضرات در اين است كه حال و حوصله رياضي خواندن نداشته اند و اين دليلي شده است كه بناي مخالفت با اقتصاد نئوكلاسيك بذارند.
دو - بدليل عدم وجود آزمايشگاه در علم اقتصاد (!) براي آزمودن مدلها ناچارا بايد از داده ها كمك گرفت. براي اين منظور تئوري آمار احتمال مورد استفاده قرار گرفته و اقتصاد سنجي بگونه اي خلق شده است. چه بسياري از مدلهاي اقتصادي كه مقبوليت خود را از مهر تاييد اقتصاد سنجي گرفته اند. ناگفته پيداست كه اين رشته هم با رياضيات و كمي برنامه نويسي عجين شده و حضراتي كه فهمشان از اين رشته اينه كه ميگن: "مثلا در يك مدل اقتصادسنجي آنقدر آمارها را زجر مي‌ده تا جواب بگيره" اعصاب شنيدن حرف حسابي در اين زمينه را نداشته و سعي ميكند يكجوري با اقتصاد نئوكلاسيك بناي مخالفت بذارد.
سه- يك سري از حضرات هم هستند كه عمري را (خصوصا در جواني) دل به اردوي كمونيسم سپرده بودند. غالب اين افراد دلهاي پاكي دارند و از فقر مردم ناراحت ميشوند ولي ساده لوحانه ايده جامعه بي طبقه را باور كرده بودند. گذشت زمان در آزمايشگاه بزرگ بلوك شرق نشان داد براي يافتن راه بهتر شدن اقتصاد بايد فسفري هم سوراند. اين حضرات هنوز در شوك از دست رفتن كعبه خويشند و بيراه نيست كه هر از گاهي سعي ميكنند به اقتصادنئوكلاسيك ناشيانه گيري بدهند.
چهار- يكي از سوالاتي كه اقتصاددانان با آن كلنجار رفته اند مقايسه تفاوت توسعه اقتصادي كشورها بوده است. علي الخصوص بعد از فروپاشي شوروي كه آخرين رهبران حزب كمونيست ساده لوحانه فكر ميكردند با ايجاد بازار سهام يك شبه همانند همتايان غربي خواهند شد اين مقوله بيشتر مورد توجه قرار گرفت. اهميت نهادها در اقتصاد مورد تاكيد قرار گرفت و نهادها بعنوان زيربناي ساختار اقتصادي بعنوان عامل اصلي مورد توجه قرار گرفت. (روزبه شرح مفصل و خوبي در اينباره نوشته). اين نظريه هم در طول نظرات اقتصادي نئوكلاسيك بكار گرفته شد تا دلايل عقب ماندگي اقتصادي جوامع توضيح داده شود. در اين نظريه نقش نهادها در كاستن از هزينه مبادلات چه اقتصادي چه سياسي مورد بررسي قرار ميگيرد. پيشرفت اقتصادي جوامع به اين بستگي دارد كه نهادهاي آن جوامع باعث كاستن يا افزايش هرينه مبادلات ميشوند يا خير. عامل اصلي عدم موفقيت توسعه اقتصادي ايران وجود بعضي نهادهاي ناسازگار با توسعه است. يكي از اين نهادها حضور حضراتي در هيبت اقتصاددان است كه بنا به دلايل گفته شده با مباني اقتصاد سر ناسازگاري دارند و طرفه آنكه با خواندن خود بعنوان نهادگرا با اصول عقلاني اقتصاد به مبارزه برميخيزند.
Monday, May 15, 2006
مرحوم عظيمي

مرحوم عظيمي

يكي دو هفته پيش سالگرد مرحوم عظيمي بود. تو فرهنگ ما هم انتقاد از دنيا رفتگان كار درستي نيست. ولي بعد از خواندن مطالب در مورد وي فكر ميكنم يادآوري يك سري نكات لازم باشه.
من خودم شخصا ايشان را نميشناختم ولي يه سري از نوشته هايشان را خوانده بودم از جمله كتاب مدارهاي توسعه نيافتگي را آنهم قبل از اينكه دانشجوي اقتصاد بشم. از خواندن آن كتاب خوشم آمده بود ولي بعد از چند سالي كه دروس اقتصاد را گذراندم نظرم كاملا عوض شده بود. اينكه ايشان در آن كتاب به فقر در ايران اشاره كرده بود و با احساسات تمام تنفرش را از فقر بيان ميكرد برايم جالب و كمي هيجان انگيز به نظر مي آمد. ولي الان كه برميگردم و به ديدگاه ايشان نگاه ميكنم دو اشكال اساسي در كار ايشان ميبينم. يكي اينكه به كلي گويي مبهم در مورد اقتصاد ميپردازند و ديگر اينكه هيچگونه راه حل عملي براي بهتر شدن وضع اقتصاد بيان نميكنند. براي مثال به يك سري از جملات ايشان دقت كنيد
:
توسعه فرآيندي است كه طي آن باورهاي فرهنگي، نهادهاي اجتماعي، نهادهاي اقتصادي و نهادهاي سياسي به صورت بنيادي متحول مي شوند تا متناسب با ظرفيت هاي شناخته شده جديد شوند و طي اين فرآيند سطح رفاه جامعه ارتقا مي يابد
سوال: خوب قبول. ولي اين باورهاي جديد چي هستند.
بازسازي تمامي نهادهاي يك جامعه براساس يك انديشه و شناخت محوري جديد است
سوال: كدام انديشه؟
راه توسعه را خود مردم پيدا مي كنند و كسي حق ندارد به عنوان حكومت راه توسعه را به مردم تحميل كند. دولت فقط وظيفه دارد كه ابزار ممكن را براي مردم مهيا كند
سوال: چه ابزاري هستند كه دولت بايد آن را مهيا كند؟ نقش دولت بطور دقيق چيست

اينها سوالاتي هستند كه جوابي در نوشته هاي دكتر عظيمي پيدا نميشود. پيدا كردن جواب اين سوالات وظيفه اقتصاددانان ميباشد. همانطور كه گفتم اگر مسئولي از دكتر عظيمي در مورد سياستگزاري سوالي ميكرد مطمئنا به جوابي دست نميافت.
Wednesday, May 03, 2006
طرح جنجالي نرخ بهره برگشت خورد
طرح جنجالي نرخ بهره برگشت خورد

خبر خوبي بود. نه فقط اين طرح مضر برگشت خورد بلكه اين واقعه نشان داد كه چگونه ميتوان در تصميم گيريها تاثيرگذار بود. روساي بانكهاي خصوصي دو جلسه با شوراي نگهبان داشتند. بخش خصوصي به دفاع از خودش آمده بود. آمده بود كه حقش را بگيرد. حقي كه منافعش به جامعه خواهد رسيد. از آنطرف مطبوعات هم سنگ تمام گذاشتند. نشان دادند كه چگونه ميتوانند با آگاهي دادن به جامعه جلوي يك تصميم اشتباه را بگيرند. شرق و دنياي اقتصاد سنگ تمام گذاشتند. راه اينه. بايد حرف زد و مسائل جامعه را مطرح كرد.بانكداران خصوصي نشان دادند كه چگونه بخش خصوصي ميتواند قدرت داشته باشد و جلوي تصميم هاي بوروكراتهاي دولتي بياستند. هر آدم منصفي جاي توكلي بود يا بايد استعفا ميداد يا حداقل تا آخر دوره نمايندگيش ساكت مينشست. با اينكه طرح برگشت خورد ولي آثار منفيش مطرح كردنش از بين نخواهد رفت. حالا توكلي ماند و روسياهي طرحش.
Tuesday, May 02, 2006
ضربه شديد
ضربه شديد
اينم نظر جالب آقاي موسي الرضا ثروتي نماينده مجلس: تبديل ارز كشور از دلار به يورو ضربه شديدي به آمريكاست. آفتاب يزد سيزده ارديببهشت صفحه دو

يك- حجم تجارت خارجي ايران حداكثر سالي پنجاه ميليارد دلار است كه حدودا ميشود روزي صدوسي چهل مليون دلار. حجم معاملات ارزي دلار در دنيا روزي چند تريلون دلار است. يعني حداقل هفت هشت هزار برابر سهم ايران در بازار ارز

دو- آمريكا از طرفي به دولت چين فشار مياورد كه بابا اين قدر دلار رو تقويت نكنيد تراز تجاريمون بد منفي شده.

سه- حالا پيدا كنيد ضربه شديد را.