اقتصاد براي همه
اقتصاد مال مردم , در خدمت مردم
Monday, March 27, 2006
سوالات خوب اقتصادي
فرهاد خان سوالات خوبي را در وبلاگش مطرح كرده كه بنظر من نشان دهنده طرز نگرش عامه مردم به مسايل اقتصادي علي الخصوص نظريه بازار آزاد است. اين سوالات بيشتر نشان دهنده اين است كه مخالفان بازار آزاد بخوبي توانسته اند با عوامفريبي نظريه بازار آزاد را ضد اخلاقي, ضد مردمي و زاييده سازمان هاي بين المللي چون صندوق بين المللي پول و بانك جهاني جا بندازند. سوال ها رو يه نگاه بندازين

الف) آيا اقتصاد سوسياليستي و دولتي اخلاقي‌تر از اقتصاد بازار است؟ صرفنظر از کارآمدي هر يک
اول شما بفرما تعريف شما از اخلاق چيست ثانيا اقتصاد بازار مخالف دولت نيست. بلكه معتقد به اين است كه كارهاي اقتصادي تا حد ممكن بايد توسط مردم انجام شود و دولت صرفا با قانون گذاري مانع ايجاد انحصار و ضامن برسميت شناخته شدن حقوق و مالكيت افراد باشد .آيا اين حرف خلاف اخلاق است
ب) آيا مردم نبايد خوشحال باشند اگر دولت بخواهد کالاهايي را ارزان‌تر از قيمت واقعي به آنها بدهد؟
همه از كالاي ارزان خوشحال ميشوند ولي چه كسي بايد بهاي ارزان شدن يك كالا را بپردازد؟ آيا سوبسيد بنزين كه به بهاي منتقل شدن سهم بزرگي از بيت المال به ثروتمندان است, سياست اخلاقي است؟ در صورت رقابت بين توليد كنندكان است كه بهاي كالا و خدمات كاهش ميابد.
ج) اگر سياست‌هاي تعديل و توسعه و آزادسازي در شانزده سال پيش خوب بوده و دولت احمدي‌نژاد نبايد بر‌خلاف آن‌ها حرکت‌کند پس چرا نرخ تورم و بيکاري اين‌قدر بالاست و درآمد سرانه و رفاه مردم پايين است؟ اگر رشد اقتصادي و توسعه به‌درد اين چيز‌ها نخورد پس به چه درد مي‌خورد؟
اين سياستها اصلا بطور كامل اجرا نشد. آيا سياست آزادسازي نرخ ارز در زمان مرحوم نوربخش به فساد در اين بازار پايان نداد؟ و تخصيص ها را بهينه نكرد؟ متاسفانه بدنه دولت در مقابل سياستهاي آزاد سازي بشدت مقاومت ميكند
د) آيا مقايسه و الگوبرداري در زمينه سياست‌هاي اقتصادي کشورهاي غربي مانند آمريکا وکانادا و انگلستان و... با دولت ايران که درآمد بي‌حساب از طريق در‌دست‌داشتن منابع عظيمي مثل نفت دارد قياس مع‌الفارق و راهي به ترکستان نيست؟
خير. اصول اقتصادي فرقي بين كشورهاي مختلف ندارند. فرق كشورها در نهادهاي آنهاست كه بيشتر منبعث از تفاوت در نهادهاي فكري آنها دارد. متاسفانه در ايران نهادهاي فكري كه از حقوق و مالكيت مردم در زمينه اقتصادي و اجتماعي دفاع كند بسيار ضعيف و كم تعداد است.
Monday, March 20, 2006
سال نو مبارك
سال نو مبارك

با اينكه در ايراني ترين شهر خارج ايران هستم ولي عيد اينجا هم حال و هواي عيد واقعي رو ندارد. يك ضرب المثل روسي وضع خارج نشينان رو بخوبي توضيح ميده كه ميگه بابت بدست آوردن چيزهاي بزرگ بايد چيزهاي بزرگتر رو از دست داد.

اميدوارم سال جديد سال خيلي خوبي براي ايران و ايرانيان باشه
Tuesday, March 14, 2006
اقتصاد ايران از كمبود سرمايه گذارى مولد رنج مى برد
اقتصاد ايران از كمبود سرمايه گذارى مولد رنج مى برد

تيتر بالا رو از مصاحبه دكتر رزاقي گرفتم. متاسفانه بعضي از كساني كه در حال تدريس اقتصاد در ايران هستند, هنوز متوجه نشده اند كه ذكر مصايب اقتصادي كار هركسي است و شايد راننده هاي تاكسي اين كار رو بهتر انجام بدن ولي وظيفه اقتصاددان تجزيه و تحليل آن مشكلات و ارائه راه حل عملي براي رفع آن است. به گزيده هايي از اين مصاحبه توجه كنيد

"به طور مثال دلالى حدودهفت تاهشت برابر توليد و يا بساز و بفروشى تا پانزده برابر سود دارد و هيچ حساب و كتابى ندارد"
من هنوز نفهميدم كه چرا ساخت و ساز ساختمان از نظر ايشان فعاليت توليدي نيست.

"يعنى در نظر بگيريد كه تمام فعالان بخش توزيع كالاهاى تجارى ايران پيش از انقلاب چهارصد هزار نفر بودند و الآن تعداد فعالان در اين بخش با افزايش پنج برابرى به دو ميليون نفر رسيده است"
خوب با افزايش شركت كنندگان بخش بازرگاني بايد رقابت بين آنها بيشتر شده و حاشيه سود آنها كمتر شده باشد. زياد شدن فعالين يك بخش پديده اي مثبت است.

"بودجه هاى ايران تحت تأثير سياست هاى تعديل اقتصادى، بر اين تصور بوده كه همه فعاليت هاى اقتصادى، توسعه، اشتغال، كاهش تورم و غيره از آن جا حاصل مى شود كه اعتبارات بيشترى براى كار در نظر گرفته شود"
برعكس ايده تعديل اقتصادي بر كم كردن اعتبارات دولتي استوار بوده. دكتر رزاقي بهانه اي واهي براي حمله به تعديل پيدا كرده.
"اگر اين درآمدها در جهت توسعه به كار برده شود موجب افزايش امكان توليد در داخل مى شود، اما اگر در جهت مصرف باشد - كما اين كه در حال حاضر مصرف مى شود - خب ساختار اقتصادى را در جهت تورم و خروج سرمايه از كشور تشديد مى كند"
خوب چگونه درآمدها رو ميشه در جهت توسعه بكار برد؟ اين سوالي است كه مردم از استاد اقتصاد انتظار دارند جواب دهند.
" فعاليت هاى زيربنايى موقعى مفيد است كه توليد داخلى از اين زيربناها استفاده كند نه توليدات خارجى. به عنوان نمونه وقتى شبكه برق به همه خانه ها مى رود، وسايل برقى كارخانه داران ايرانى بايد در خانه ها مصرف شود نه وسايل برقى خارجى. در واقع شبكه زيربنايى با استفاده مردم از كالاهاى خارجى در خدمت توليدكنندگان خارجى قرار مى گيرد نه داخلى!"
اين هم از آن حرفهاي مفت شعارگونه است كه ميشه باهاش ژست ميهن پرستي هم گرفت. ولي دكتر پاسخي براي اينكه چرا مردم كالاي خارجي رو به كالاي ايراني ترجيح ميدن ندارد.

منتظر خواندن قسمت دوم اين مصاحبه خواهم بود. خوبي اين مصاحبه ها اينه كه بضاعت فكري اساتيد اقتصاد دانشكده هاي ايران رو نشون ميده. كساني كه انتظار ميره به تفكراتشون پارادايم اقتصادي كشور رو ترسيم كنن
Thursday, March 09, 2006
نقش زنان در تصميم گيري خانوار و اقتصاد
نقش زنان در تصميم گيري خانوار و اقتصاد

شايد فكر كنيد كه اگر دو خانوار درآمد يكساني داشته باشند بايد فرزندان آن خانوار از سطح رفاهي يكساني هم برخوردار باشند. ولي واقعيت اينطور نيست. مطالعات انجام شده نشان داده است كه مردان و زنان بطور متفاوتي درآمد را به هزينه هاي مختلف اختصاص ميدهند. مثلا بطور آماري معلوم شده است كه در صورتي كه زنان قدرت بيشتري در تخصيص هزينه ها داشته باشند, وضع تغذيه و آموزش كودكان از سطح بالاتري برخوردار ميشود. پس اگر زنان از تحصيلات و شرايط شغلي بهتري برخوردار باشند و داراي درآمد مستقل از مردان باشند انتظار ميرود كه كودكان سالم تر و تواناتري از اين خانوارها به جامعه تحويل داده شوند

نكته جالب ديگه اينه كه با بالا رفتن تحصيلات پدر و مادر وضعيت جسمي و تحصيلي دختران و پسران بطور متفاوتي تغيير ميكند. در مطالعات انجام شده نشان داده شده است با بالا رفتن سطح تحصيلات پدر بيشتر وضع پسران بهتر ميشود تا دختران. بهمين ترتيب وضع تحصيلي و جسمي دختران بيشتر متاثر از تحصيلات مادران است تا پدران. اين مطالعات بيشتر در كشورهاي جهان سوم انجام شده. پنج شش سال پيش بكمك مادرم مطالعه اي را در مورد اين پديده در ايران انجام داديم. تنيجه اين بود كه كه بالا رفتن تحصيلات مادران اثر بيشتري بر وضعيت تحصيلي دختران داشته تا پسران و همين وضعيت هم براي تحصيلات پدران داشته. يعني با بالا رفتن تحصيلات پدران وضع تحصيلي و جسمي پسران بيشتر بهبود پيدا كرده
با بالا رفتن ميزان حضور زنان در دانشكاه ها انتظار ميرود كه وضع تحصيلي دختران نسل آينده بهتر شود. در ادبيات اقتصاد توسعه , بالا رفتن ميزان تحصيلات و مشاركت زنان از علائم مثبت اقتصادي است. فكر كنم پروفسور بارو كه جايزه نوبل رو چند سال پيش برد اين رابطه رو در يكي از مقاله هاش نشان داده
Monday, March 06, 2006
گرفتاري انحصار در اقتصاد
گرفتاري انحصار در اقتصاد
مركز پژوهشهاي مجلس گزارش جالبي در مورد باشگاههاي فوتبال منتشر كرده كه خلاصه اش اين است
در قانون كار به صاحبان صنايع اين اجازه را داده است كه بجاي پرداخت ماليات ميتوانند در ورزش سرمايه گذاري كنند. ولي مديران بجاي ارائه خدمات ورزشي به كارگران به باشگاه داري مشغول شده اند. ايجاد باشگاه هاى دولتى با بهره گيرى از سرمايه هاى دولتى توان رقابت را از بخش خصوصى سلب كرده است. با وجود احياى قانون باشگاه ها، تعداد باشگاه هاى بزرگ كه قبل از انقلاب حدود شصت باشگاه بوده، به حدود بيست و پنج باشگاه كاهش يافته است؛ يعنى نه تنها باشگاه هاى واقعى موجود به تناسب سرمايه و فعاليت هاى گسترده سابق خود نتوانسته اند احيا شوند، بلكه باشگاه هاى جديد مردمى نيز به معناى واقعى آن ايجاد نشده اند، كه از دلايل اصلى آن مى توان به نكات زير اشاره كرد: يك - عدم سوددهى كافى باشگاه دارى به نسبت سرمايه گذارى لازم در مقايسه با فعاليت هاى بازرگانى و تجارى . دو - بالا بودن قيمت زمين با توجه به مساحت زياد مورد نياز . سه - نبود زمينه هاى تبليغاتى به جز براى چند رشته محدود . چهار- پرهزينه بودن ايجاد تأسيسات و امكانات ورزشى جديد . پنج- نبود تسهيلات كم بهره بانكى شش- رقابت شركت هاى بزرگ دولتى با بخش خصوصى
چند تا نكته در مورد اين گزارش
يك- درآمد اصلي باشگاهها از طريق تبليغات بايد تامين بشه بخصوص از طريق فروش حق پخش تلويزيوني كه بخاطر انحصاري بودن تلويزيون ممكن نيست. قبلا در اينباره نوشته بودم.
دو- "نبود تسهيلات كم بهره بانكى " شده يه دليل براي عدم موفقيت باشگاهها. اين دفعه هزارمه كه حتي آدمهايي كه بعنوان كارشناس اقتصادي مينويسند وام كم بهره رو حق هر بنگاه اقتصادي ميدونن. در اين باره زياد نوشتم ولي بطور خلاصه بگم كه هنوز حتي براي كارشناسان اقتصادي ايران اين مساله ساده جا نيافتاده كه سرمايه هم قيمتي داره.
سه- وقتي با انحصار در يك بخش, منظورم تلويزيون, امكان كسب درآمد براي بخش ديگر ,باشگاهها, از بين رفته چگونه انتظار ميشه داشت بخش خصوصي فعاليت كند؟ اين يك نمونه است كه نشان ميدهد چگونه انحصار در يك بخش مانع توسعه اقتصادي بخشهاي ديگر ميشود.
چهار- چگونه انحصار بايد از بين برود؟ وقتي انحصار مانع تشكيل فعاليت هاي اقتصادي ميشود, صاحب صنعتي وجود ندارد كه با انحصار مبارزه كند. از طرف ديگر افراد زيادي هستند كه از انحصار منتفع ميشوند و مانع اصلي اصلاحات اقتصادي ميشوند. پس چه بايد كرد؟
احترام به مالكيت خصوصي
احترام به مالكيت خصوصي
داشتم متن سخنراني دكتر طبيبيان را ميخوندم درباره خردورزي و اينكه عدم نهادينه شدن نهاد مالكيت خصوصي مانع اصلي توسعه ايران بوده است كه خبر درگذشت آقاي ايرواني رو شنيدم. آقاي ايرواني موسس كفش ملي بود كه در زمان خودش از پيشرفته ترين كارخانه ها در صنعت كفش بود كه فكر كنم الان كارخانه اي ورشكسته در مجموعه بنياد باشه. بهنگام انقلاب به اتهام پولدار بودن يا سرمايه دار دارايي اش را مصادره كردند. يه داستان جالب ديگه هم بگم كه هفته پيش يك ايراني كليمي بيليونر يك مليون دلار به يواس سي كمك كرد تا يه چايخانه در دانشگاه درست بشه بنام يك شاعر ايراني. آقاي نظريان هم گويا اموالش مصادره شده بوده و مجبور به مهاجرت اجباري. حيف كه اين افراد عليرغم علاقه شان به ايران مجبور به ترك كشور شدند
كشف عامل اصلي تورم
كشف عامل اصلي تورم
سخنان رييس پژوهشكده پولي و بانكي, آقاي احمد مجتهد رو در صفحه سيزده دنياي اقتصاد يه نگاه بندازين. تو حرفاش يه چيزه عجيب و غريب گفته:
وي عامل موثر در کاهش نرخ تورم در کشور را کاهش ميزان واردات عنوان کرد و گفت: چون نرخ کالاهاي وارداتي بيشتر از ميزان نرخ کالاهاي توليدي در کشور است بنابراين، همين امر به افزايش نرخ تورم در کشور دامن مي‌زند

راستش رو بخواين من حيروون موندم. چطوري ميشه كالايي كه گرونتره از مشابه داخليش وارد بشه و مردم حاضر بشن بخرن ونهايتا اين باعث تورم بشه
Sunday, March 05, 2006
توت فرنگي و بازار آزاد
توت فرنگي و بازار آزاد

بذارين براتون يه داستان بگم از تفكر دخالت جويانه در اقتصاد. بيست سالي ميشه كه در كردستان كشاورزان به كاشت توت فرنگي رو آوردن. خوب ديدن محصولش خوبه قيمتش هم خوبه خوب چرا نكارن. تو وزارت كشاورزي اين ايده مطرح شده بود كه چرا بجاي گندم مردم دارن توت فرنگي ميكارن. شعارشون هم اين بود كه گندم كالاي ضروري مردمه و توت فرنگي ميوه لوكس براي پولدارها. خلاصه اين بحث شده بود كه چطوري ميشه مردم كردستان رو محبور كرد كه بجاي توت فرنگي گندم بكارن. دقيقا حرفي كه فقط از دهان گيجهايي كه چپ خوانده ميشن در مياد.
خلاصه اين شد يه كار تحقيقي كه سر از موسسه در آورد و من شدم يكي از كاركنان اين طرح زير نظر يكي از اساتيد موسسه. يه سفر رفتيم سنندج و روستاههاي اطراف كه كشاورزان به كار كشت توت فرنگي مشغول بودن. يه دو روزي اونجا بوديم و فهميديم درآمد كشت توت فرنگي ده برابر گندمه و مردم منطقه كه تازه از گرفتاريهاي جنگ خلاص شده بودند هكتاري يه مليون تومن فروش توت فرنگي داشتن كه چند برابر گندم بود. مردم نسبتا محروم آنجا رو ميشد ديد به چه اشتياقي از درآمد توت فرنگي صحبت ميكردند. ايده بازار آزاد ميگه كه بذارين ملت توت فرنگيشون بكارن. چه كار بكارشون دارين. بذارين مردم برن دنبال كاري كه براشون بيشترسود داره. امثال فرشاد مومني ميان ميگن اقتصاد بازار آزاد بعني محور شدن پول و سودجويي. متاسفانه مديراني در وزارت كشاورزي بودند كه مخالف اين عقيده بودند كه منبع اصلي ايده شون امثال فرشاد مومني بود. توت فرنگي يه نمونه بود. هزار جايه ديگه تو اقتصاد ايران ميشه اين گرفتاري رو مشاهده كرد و ديد تحت لواي شعارهاي جذاب مردم زحمت كش رو به بيچارگي انداختن
بازار آزاد
بازار آزاد
اگر تو پستهاي قبلي از ايده بازار آزاد دفاع ميكنم براي اينه كه بنظر من اين ايده اگر تو كشور جا بيوفته ميتونه باعث بهتر شدن وضع مردم بشه. كسي كه كه دم از دموكراسي, مردمسالاري و مردمي بودن ميزنه بايد آگاه باشه كه اگر با ايده بازار آزاد مخالف باشه مثل كسي است كه با ماشين بي چرخ بخواد مسافرت بره. متاسفانه كساني كه با ايده مخالفت ميكنن كساني هستند كه يا اصلا اين ايده رو نفهميدن يا ته مانده كمونيستهاي بيگانه پرستي هستند كه جوونيشون رو به كعبه كرملين نماز گذاشتن و حالا گيج موندن چي شد. جالب هم اينه اكثرا يا در كشورهاي سرمايه داري دارن زندگي ميكنن يا تو ايران كاسب و سرمايه دار شدن. تئوريسين هاي بازار آزاد نقش دولت رو هم بخوبي معرفي كردند و گفتن كه چرا دولت بايد باشه و وظايف آن چيه كه سر فرصت در مورد آن هم خواهم نوشت