اقتصاد فوتبال
بعد از بازگشت تيم ملي كشورمان از جام جهاني, تحليل هاي مختلفي براي عدم موفقيت مورد انتظار, از سوي رسانه ها ارائه شده است و بي شك اكثر صاحب نظران بر بالا رفتن كيفيت باشگاههاي فوتبال بعنوان پيش شرط موفقيت هاي آتي فوتبال كشورمان متفق القول بوده اند.
ولي سوال اصلي اين است كه چرا باشگاههاي فوتبال در ايران داراي ثبات نيستند؟ دو تيم پرطرفدار پايتخت همواره در تنشهاي مالي هستند و همانند ديگر تيمها چشم به كمكهاي دولتي دارند و اندك تيم هاي با پشتوانه بخش خصوصي نيز بسختي از پس هزينه ها بر مي آيند. اين در حاليست كه باشگاههاي فوتبال در دنيا از زمره بنگاههاي سودده هستند. باشگاه منچستر يونايتد در سال گذشته ميلادي نزديك سيصد مليون دلار درآمد خالص داشته و مجموع درآمد بيست باشكاه اول اروپا در سال گذشته ميلادي بالغ بر سه ميليارد دلار بوده است. اگر نگاهي به درآمد اين باشگاهها بندازيد متوجه خواهيد شد كه منبع اصلي درآمد اين باشكاهها بر دريافت حق پخش تلويزيوني و فروش اجناس با آرم باشكاه بوده است. متاسفانه بدليل عدم رعايت حق بازركاني نام باشكاهها در ايران , امكان كسب درامد از اين راه وجود ندارد. باشگاههاي فوتبال با پشتوانه طرفداران بي شمار خود ميتوانند منبع خوبي براي كسب درامد تبليغاتي باشند. شبكه هاي تلويزيوني با توجه به حضور بينندكان پرشمار بازي هاي باشكاهها ميتوانند از فروش تبليغات قبل و بعد بازي درامد زيادي كسب كنند. دادن حق قانوني به باشگاهها براي داشتن اعطاي مجوز پخش تلويزوني بازي هاي آنها باعث شده است كه از شبكه هاي تلويزيوني بابت پخش بازيهايشان پول هنگفتي طلب كنند كه سهم عمده درامدهاي آنها را تشكيل ميدهد. وجود كانالهاي تلويزيوني متعدد باعث رقابت بين آنها براي بدست آوردن حق پخش بازي هاي ميگردد. مسلما تيمهاي پرطرفدار از حق پخش بالاتري نيز برخوردار ميشوند چراكه ميتوانند بينندكان بيشتري را پاي تلويزيون بكشانند كه باعث بالارفتن قيمت درخواستي شيكه هاي تلويزيوني از شركتهاي تحاري براي پخش آگهي هاي آنها ميشود. از طرف ديگر باشگاهها با علم به اينكه بهتر بازي كردن تيمشان باعث افزايش بينندگان آن و بالنتيجه بباعث بالا رفتن درامدهايشان ميگردد انكيزه خواهند داشت كه براي بهتر شدن وضعيت تيمشان سرمايه گذاري لازم را انجام دهند.
متاسفانه بعلت انحصاري بودن شبكه تلويزوني در ايران و برسميت نشناختن حق قانوني باشكاهها براي اجازه پخش بازيها باعث شده است كه باشگاهداري در ايران فاقد درامد باشد و بجاي اتكا به درامد قانوني و با ثبات حق پخش تلويزيوني چشمشان به دريافت كمكهاي نامطمئن دولتي باشد. در اين شرايط با توجه به نامعلوم بودن كمكهاي اعطايي دولتي در آينده, امكان برنامه ريزي و بلندمدت نگري در سرمايه گذاري در باشگاهها از بين ميرود. راه برون رفت اين مشكل و كمك به رشد و توسعه باشگاهداري در ايران در برسميت شناختن حق آنها براي پخش تلويزوني آنهاست. امكان تاسيس شبكه هاي تلويزيوني خصوصي صرفا ورزشي ميتواند بعنوان راهكاري درازمدت براي كمك به صنعت باشكاهداري باشد. در كوتاه مدت نيز با توجه به حضور انحصاري صداوسيما , دخالت دولت لارم است تا از راه قانونمند كردن تعلق درامدهاي تبليغاتي به هنگام انجام بازيها به باشكاهها, بخش خصوصي با پشتوانه درامدي پايدار به ادامه حيات خود مطمئن شده و باشگاههاي فوتبال از لحاظ كمي و كيفي توسعه يابند.